|@\/£ $tΘΓΨ قصه عشق
من در فکر تو بودم تو در فکر دگری من دسته تو بوسم و تو پای دگری دوسط دارم با ط دسته داره چون غلطه که ط دسته دارش بخوره تو سرت که لیاقت دوست داشتن ت درست رو نداری حالا باورم کــــــــن *** هنوزم باهاتــــــــم چــــــــــرا بد میارم *** چـــــــــی بوده گناهم مي دونم برات عجيب بود اون همه اسرار و خواهش ديونه ميخاستي بري چرا از اول نگفتي اگه فکر رفتنو داشتي چرا روزارو به اينجا ها کشوندي بهاري کي اومده تو زندگيت که اينقد راحت به من گفتي ديگه دوسم نداري مني که عشق تو بودم مثل بت دوست داشتمو دوسم داشتي حالا چي شده که وقتي بهت زنگ ميزنم ميگي بفرماييد شما ؟ميشه ديگه مزاحم نشيد يکي ديگه اومده تو زندگيت؟کي بهت قول داده خوشبختت کنه ؟ فک ميکني بعد از من کسي باشه که اندازه ي من دوستت داشته باشه ؟ در هر صورت انتخاب با خودته ولي تکليف من چي ميشه مني که نزديگ یک سال زندگيم فنا شد؟ در حقم نامردي کردي مطمعن باش کسي هم پيدا ميشه که در حق تو نامردي کنه.مواظب خودت باش. عشق ديروزتو فراموش شده ي ام روزت محمد در آخر بهار خانوم سعي کن ديگه با احساسات هيچ پسري بازي نکني من که سپردمت دست خدا به اميد خوشبختيت. بهارهر چي فکر ميکنم چه بلايي سرم آوردي گريه م ميگيره . اين بود حق من بي معرفت؟ مني که برات جون ميدادم مني که خيلي دوست داشتم مني که حاضر نبودم يه تار موتو با هر چي دختره عوض کنم ولي چاره چيه بايد ساخت بايد به اين دل بي کس قبولاند که رسم دنيا بي وفايه. ولي خدايش حقم اين نبود مشکلي نيست چون خيانت واژه ي نام آشناي اين روزهاس. اينو بدون ديگه نميخوام برگردي هيچ وقت چون به خدا بد جور انتقام ميگيرم بهاري کاش هيچ وقت باهات آشنا نميشدم کاش هيچ وقت باهات هم صحبت نميشدم کاش قلبمو پيشت امانت نميذاشتم کاش اصلا نميشناختمت و هزاران کاش ديگه. ديشب با يکي از دوستام رفتيم خونه يکي ديگه از دوستامون خونه چه عرض کنم آپارتمان بود ?طبقه بود رفتيم پشت بوم خونه شون رفيقم گفت ممد با بهار چي کار کردي؟ تونستي فراموشش کني؟ منم گفتم نه هنوزم بهش فک ميکنم به خودش به نامرديهاش به خاطراتي که با هم داشتيم به اون روزهايي که با هم بوديم گفتم مگه ميشه اينارو فراموش کرد؟ من ساده تا اسمت مياد چشام پر اشک ميشه يهو چند قطره اشک از چشام اومد پايين اون يکي دوستم گفتش سوران تمومش کن از بهار حرف نزن بحثو عوضش کنيم منم گفتم نه سامان بذار حرف بزنه بعدش گفت ممد بيخيال شو اون که ديگه تورو دوست نداره چرا هنوزم بهش فک ميکني معلوم نيست اونور چيکار ميکنه با کي ميپره اصلا هم به تو فک نميکنه تو هم اينور از روز جداييتون سياه پوش شدي ارزششو داره به نظرت؟ اون دختر ارزش اينو داره که تو هرروز کريه ميکني براش دختري که به خاطر تو خطشو عوض کرده؟ دختري که گوشي رو به روت خاموش ميکنه؟منم با شنيدن اين حرفا اشک از چشام ميومد پايين. ولي رفيقم لب مطلبش اين بود که بايد بيخيال شد. بهاري خيلي دلم گرفته از همه بيشتر از همه از خدا از زندگي از اين دنيا از آدمهاش. بهارم کاش بر سر پيمانت ميموندي کاش به اون راحتي پيمانتو نميشکوندي بهاري بعد از تو زندگيمو باختم پشتم شکست رفيقام خيلي مردن همه ش به فکرم بودند و هستند نشده يه روز تنهام بذارن همه ش ميان سراغم اين ور اون ور ميريم که فکرم بهت مشغول نباشه ولي به خدا نميشه.
اون همه خواستن دستات بدون حتي نوازش
مي دونم که خنده داري، واسه تو گريه يه درده
گذشتی از من رفتی، اما من خواستم که برگردم
چاره جز اين نداشتم اخه خون شده بودی تو رگهام
مي مردم اگه نباشي اخه بي تو من بد جوري تنهام می شدم
مي دونم يه روز مي فهمي روزي که دنيا رو گشتي
من چه جوري تو رو خواستم تو چه جور ازم گذشتي
Power By:
LoxBlog.Com |